جدول جو
جدول جو

معنی خلج قم - جستجوی لغت در جدول جو

خلج قم
(خَ لَ)
نام یکی از ایلات است که مسکن آنها در خلجستان قم می باشد. (یادداشت بخط مؤلف). بنابر قول انجمن آرای ناصری: نام طایفه ای از اتراک و در اصل مغولی، قال آج یعنی همان گرسنه. این لغت ترکی است و اکنون در عراق جای این طایفه خلجستان نام دارد. رجوع به خلجستان شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ لَ جِ نَ)
قریتی است در پانصدوهفتادگزی طهران میان جیلونی و قال و در آنجا ایستگاه ترن است. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خَ لَ جِ عَ جَ)
دهی است از دهستان ساری سوباساز بخش پلاشت شهرستان ماکو. دارای 291 تن سکنه. آب آن از ساری سو و محصول آنجا غلات، پنبه، توتون، حبوبات و کرچک. شغل اهالی زراعت و راهش شوسه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
از رستاقهای قم است و صاحب تاریخ قم (ص 85) در بارۀ آن چنین گوید: به اذان صاحب یمن آن را بناکرده است در آن موضع برتخته سرایی بنا کرده است برابر کوشکی که آنجاست و باذان نام نهاده و تا الیوم قایم است و بدو معروف و مشهور
لغت نامه دهخدا
(خَ جَ)
تناور. بزرگ. دراز. ترنجیده خلقت. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد). زن دراز. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خلجم
تصویر خلجم
تناور
فرهنگ لغت هوشیار
مایل به دیوانه آدم خل، کسی که کارهای ابلهانه انجام دهد
فرهنگ گویش مازندرانی